دختر بازیگوش من

part: 22
«ویو سوا»
صبر کن ببینم..یعنی چی اخه انتقامم رو ازت میگیرم باشه بابا کوتاه بیا تو خوبی تو بشین جلو ایییییش مَردَک اخمو بیخیال بابا رفتم کنار تهیونگ نشستم.

"پرش زمانی به اخر شب"
کوک اینا یه نیم ساعتی میشه که رفتن منم رفتم بالا لباسم رو عوض کردم ارایشم رو پاک کردم وَ وَ وَ وَ وَ اومدم پایین که همه لباس خواب پوشیده بودن رو به تهیونگ کردم که با اَخم داشت بهم نگاه میکرد تعجب کردم اخه چرا.
سوا: چیه؟
تهیونگ: کجا با این عجله.
سوا: خونه.
تهیونگ: مگه اینجا قبرستونه؟
سوا: وا تهیونگ این چه حرفیه خب داداشی اونجا راحت ترم.
تهیونگ: جایی نمیری.
سوا: نه بابا پس که این طور.
میخواستم سکته کنم اخه برادر من چته داشتم عصبی میشدم که فرشته ی نجاتم رسید حالا اون کیه؟؟؟؟؟؟ خب معلومه هانول خداییش همیشه پشتمه..از وقتی زن تهیونگ شده هیچ بدی ازش ندیدم قبلا هم ندیده بودم دختر پاکی هست و خیلی خیلی اروم منم دوسش دارم ولی جدی همیشه از من دفاع میکنه حتی اگه واقعا مقصر باشم.
هانول: عزیزم چیکارِش داری اخه بزار راحت باشه.
تهیونگ: یعنی چی اصلا متوجه حرفات هستی؟ چطوری اجازه بدم خواهرم تنها اونم این وقت شب بره بیرون عمرا بمیرم هم اجازه نمیدم.
حق داشت اخه اینجا تا خونم 35 دقیقه راهه ولی دوست دارم برم خونه ی خودم.
هانول: تهیونگ جان عزیزم من متوجه حرفام هستم درضمن سوا الان چند سالشه؟
تهیونگ: 19.
هانول: خب دیگه پس الکی ایراد نگیر اون به سن قانونی رسیده خب پس بزار دختر بیچاره راحت باشه.
تهیونگ: باشه باشه ولی وقتی رسیدی زنگ بزن.
سوا: چشم اقای کیم.
رفتم سمت هانول بغلش کردم و اروم کنار گوشش گفتم.
سوا: خیلی ازت ممنون.
هانول: بدو برو تا دوباره بهت گیر نده.
ازش جدا شدم و بهش لبخند زدم نگاه به ساعت کردم که دیدم داره دور میشه زود رفتم گونه ی تهیونگ رو بوسیدم که لیلی از پله ها اومد پایین.
لیلی: عمه سووا کژا میلی؟(عمه سوا کجا میری)
سوا: جوجه میرم خونه فردا عصر میام دنبالت بریم پارک باشه.
لیلی: باش.
سوا: اوکی میبینمتون خدافظ شبتون خوش.
همه: خدافظ.
از خونه اومدم بیرون نگهبان در عقب ماشین رو برام باز کرد که گفتم.
سوا: با ماشین خودم میرم.
نگهبان: چشم.
ماشین رو برام اورد سوار شدم و از پارکینگ زدم بیرون چون الان خوابم نمیاد یکم دور میزنم بعد میرم خونه اهوم.....توی خیابونا داشتم میرفتم که یه هایپر مارکت دیدم سرعتم رو کم کردم رو به روی هایپر پارک کردم....داخل قفسه هارو داشتم نگاه میکردم به یه نفر برخورد کردم باعث شد هم من بیوفتم هم اون
دیدگاه ها (۷)

یعنی کی؟

من قربونتون برم این همه حمایت میکنین فرشته هام براتون هدیه د...

دختر بازیگوش من

چرا حمایت نمیکنید 😫😫😫لایک ها خیلی کمهههههههههههههههههههههههه...

دختر بازیگوش من

پارت ۲۴ فیک دور اما آشنا

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط